کلمه جو
صفحه اصلی

فرانشت کردن

مترادف و متضاد

penetrate (فعل)
فهمیدن، نفوذ کردن در، بداخل سرایت کردن، رخنه کردن، فرانشت کردن

transude (فعل)
تراوش کردن، فرانشت کردن


کلمات دیگر: