کاربری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
بازرسی، کنترل، کاربری، باز بینی
فرهنگ فارسی
عمل کاربر فیصله دادن امر
عمل کاربر فیصل. امور بانجام رسانیدن کارها بسرعت و خوبی .
عمل کاربر فیصل. امور بانجام رسانیدن کارها بسرعت و خوبی .
← کاربری زمین
لغت نامه دهخدا
کاربری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) عمل کاربر. فیصله دادن امر. کار بپایان رساندن.
فرهنگستان زبان و ادب
[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← کاربری زمین
پیشنهاد کاربران
کاربری :[اصطلاح ملک و مسکن] یکی از حالات خانه - آپارتمان - زمین - زمین محصور - عمارت مسکونی، تجاری، تجاری مسکونی، پاساژ، تعمیر گاه، چاه تلمبه - جنگل - چهار دیواری و آموزشی، بهداشتی - اداری - مزروعی، باغ - اماکن مقدس - بازارچه - باغچه - بقعه - بنای احداثی - پرورشگاه - تجارتخانه - و … می باشد که در اسناد مالکیت درج می شود.
کاربری: [ اصطلاح کفاشی]: قطعات چرمی که کاربر برش زده و کارتمام کن با وصل کردن بهم رویه را آماده می کند.
کلمات دیگر: