کلمه جو
صفحه اصلی

فرستادنی

مترادف و متضاد

transmissible (صفت)
قابل انتقال، ساری، مسری، انتقال پذیر، قابل سرایت، فرافرستادنی، فرستادنی

فرهنگ فارسی

آن چه فرستاده شود یا لایق فرستادن بود یا کسی ملزم به فرستادن آن باشد .

لغت نامه دهخدا

فرستادنی. [ ف ِ رِ دَ ] ( ص لیاقت ) آنچه فرستاده شود یا لایق فرستادن بود یا کسی ملزم به فرستادن آن باشد. ( یادداشت به خط مؤلف ).


کلمات دیگر: