فتق بند
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خرپا، فتق بند، بقچه، خوشه، کوک زن، شکم بند
طرف، تسمه، فتق بند، کمربند، باریکه، بند چرمی
اتحاد، میدان، باند، نوار، ارکستر، روبان، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن
نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم
نوار، فتق بند، پیچیدگی، راه باریک، اثر ماشین چمن زنی، ردیف باریک
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ابزار و کمربندی که به وسیله آن محل فتق را می بندند کمربند فتق ۲ - کسی که متخصص در بستن فتق و معالجه آن است .
لغت نامه دهخدا
فتق بند. [ ف َ ب َ ] ( اِ مرکب ) بیضه بند. بندی که مانع بیرون آمدن فتق شود. ( یادداشت بخط مؤلف ). وسیله ای است مرکب از یک قسمت پهن و برجسته و یک دنباله چرمی یا پارچه ای که مبتلایان به بیماری فتق زیر شکم خود بندند تا فتق بیرون نیاید. فتق بند انواع مختلفی دارد: برخی از آن ساده و برخی دیگر جفتی است که مورد استعمال هر یک بستگی به نوع بیماری فتق دارد. در تصویر این صفحه انواع آن دیده میشود.
فرهنگ عمید
نوعی کمربند که اشخاص مبتلا به فتق به کمر و بر روی موضع فتق می بندند تا مانع بیرون آمدن فتق و ریختن آن به کیسۀ بیضه شود.
کلمات دیگر: