کلمه جو
صفحه اصلی

رعبه

لغت نامه دهخدا

( رعبة ) رعبة. [ رِ ع َ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ رُعب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رُعب در معنی ( جای درنشاندن... ) شود.
رعبه. [ رَ ب َ ] ( ع اِ ) فوفل. پوپل. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به پوپل شود.

رعبه . [ رَ ب َ ] (ع اِ) فوفل . پوپل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به پوپل شود.


رعبة. [ رِ ع َ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رُعب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رُعب در معنی (جای درنشاندن ...) شود.


دانشنامه عمومی

رعبه، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان در استان کرمان ایران.
این روستا در دهستان اختیارآباد قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۲۶نفر (۷خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: