کلمه جو
صفحه اصلی

شع

فرهنگ فارسی

خانه تننده خانه عنکبوت یا شعاع آفتاب و روشنی آن .

لغت نامه دهخدا

شع. [ ش َع ع ] ( ع ص ) پراکنده و متفرق ازهر چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پراکنده. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) عجله. ( از اقرب الموارد ). || گردون. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || اراده. ( ناظم الاطباء ).

شع. [ ش َع ع ] ( ع مص ) پراکنده کردن شتر بول خود را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کمیز انداختن شتر. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). || پراکنده افتادن بول. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || از هر طرف ریختن غارت را بر گروهی. || متفرق شدن و پریشان گشتن قوم. || شتافتن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تعجیل کردن. ( ناظم الاطباء ).

شع. [ ش ُع ع ] ( ع اِ ) خانه تننده. ( منتهی الارب )( آنندراج ). خانه عنکبوت. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || شعاع آفتاب و روشنی آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ج ، اَشِعَّة، شِعاع. ( ناظم الاطباء ): شع شمس ؛ شعاع آن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شعاع و اشعة شود.

شع. [ ش َع ع ] (ع ص ) پراکنده و متفرق ازهر چیزی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پراکنده . (منتهی الارب ). || (اِ) عجله . (از اقرب الموارد). || گردون . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اراده . (ناظم الاطباء).


شع. [ ش َع ع ] (ع مص ) پراکنده کردن شتر بول خود را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کمیز انداختن شتر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || پراکنده افتادن بول . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || از هر طرف ریختن غارت را بر گروهی . || متفرق شدن و پریشان گشتن قوم . || شتافتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعجیل کردن . (ناظم الاطباء).


شع. [ ش ُع ع ] (ع اِ) خانه ٔ تننده . (منتهی الارب )(آنندراج ). خانه ٔ عنکبوت . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || شعاع آفتاب و روشنی آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، اَشِعَّة، شِعاع . (ناظم الاطباء): شع شمس ؛ شعاع آن . (از اقرب الموارد). رجوع به شعاع و اشعة شود.



کلمات دیگر: