کنایه از عقول عشره که حق تعالی اول از همه عالم آن ده فرشتگان را پیدا ساخت و این قول حکمای هند است
عقول اولی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عقول اولی. [ ع ُ ل ِ لا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از عقول عشره که حق تعالی اول از همه عالم آن ده فرشتگان را پیدا ساخت ، و این قول حکمای هند است. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). رجوع به عقول عشرة شود :
ترا شرایط تقدیم جمع باد چنان
که ابتدا به تو باشد عقول اولی را.
ترا شرایط تقدیم جمع باد چنان
که ابتدا به تو باشد عقول اولی را.
ظهیر فاریابی ( ازآنندراج ).
کلمات دیگر: