سراب بادیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سراب بادیه. [ س َ ی َ ] ( اِخ )دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنه شهرستان کرمانشاه. واقع در 15 هزارگزی جنوب باختر صحنه و 11 هزارگزی جنوب شوسه کرمانشاه بهمدان. هوای آنجا سرد و دارای 365 تن سکنه است. آب آن از دره لرخانی تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، حبوب ، توتون. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
سراب بادیه . [ س َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 13 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ خرم آباد بکرمانشاه و 15 هزارگزی شمال خرم آباد. هوای آن معتدل و دارای 120 تن جمعیت است . آب آنجا از چشمه تأمین می شود. محصول آنجاغلات ، صیفی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی زنان فرش سیاه و چادر بافی است . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ بیرالوند بوده زمستان رابه قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
سراب بادیه . [ س َ ی َ ] (اِخ )دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . واقع در 15 هزارگزی جنوب باختر صحنه و 11 هزارگزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه بهمدان . هوای آنجا سرد و دارای 365 تن سکنه است . آب آن از دره لرخانی تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، حبوب ، توتون . شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).