کنایه از حیران و سراسیمه شدن .
سر و پا گم کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سر وپا گم کردن. [ س َ رُ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از حیران و سراسیمه شدن. ( آنندراج ) :
فرستاده زان پاسخ مغزدار
سر و پای گم کرد بی مغزوار.
فرستاده زان پاسخ مغزدار
سر و پای گم کرد بی مغزوار.
میرخسرو ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: