عقیق دو رنگ
عقیق ابلق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عقیق ابلق. [ ع َ ق ِ اَ ل َ] ( ترکیب وصفی ) عقیق دورنگ. ( آنندراج ) :
کم شد از گریه بسکه خون جگر
شد عقیق سرشک من ابلق.
کم شد از گریه بسکه خون جگر
شد عقیق سرشک من ابلق.
شفیع اثر ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: