شصو. [ ش ُ ص ُوو / ش َص ْوْ ] (ناظم الاطباء). رجوع به شَصْوْ شود.
شصو
لغت نامه دهخدا
شصو. [ ش َص ْوْ / ش ُ ص ُوو ] ( ع اِمص ) شدت و سختی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شدت. ( از اقرب الموارد ).
شصو. [ ش ُ ص ُوو / ش َص ْوْ ] ( ناظم الاطباء ). رجوع به شَصْوْ شود.
شصو. [ ش ُ ص ُوو ] ( ع مص ) بازماندن چشم کسی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چشم پهن باز ماندن. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شصی شود. || بلند شدن ابر. || پر گردیدن مشک از آب پس بلند گردیدن قوائم آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند شدن دستها و پاهای مرده. ( از اقرب الموارد ).
شصو. [ ش ُ ص ُوو / ش َص ْوْ ] ( ناظم الاطباء ). رجوع به شَصْوْ شود.
شصو. [ ش ُ ص ُوو ] ( ع مص ) بازماندن چشم کسی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چشم پهن باز ماندن. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شصی شود. || بلند شدن ابر. || پر گردیدن مشک از آب پس بلند گردیدن قوائم آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند شدن دستها و پاهای مرده. ( از اقرب الموارد ).
شصو. [ ش َص ْوْ / ش ُ ص ُوو ] (ع اِمص ) شدت و سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدت . (از اقرب الموارد).
شصو. [ ش ُ ص ُوو ] (ع مص ) بازماندن چشم کسی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چشم پهن باز ماندن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شصی شود. || بلند شدن ابر. || پر گردیدن مشک از آب پس بلند گردیدن قوائم آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلند شدن دستها و پاهای مرده . (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: