رطل راندن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از شراب نوشیدن. می خوردن :
چون رطلها رانی گران خیل نشاط از هر کران
همچون خیال دلبران ناخوانده مهمان آیدت.
روز یک اسبه در قفای صبوح.
چون رطلها رانی گران خیل نشاط از هر کران
همچون خیال دلبران ناخوانده مهمان آیدت.
خاقانی.
رطل برتر بران که خواهد راندروز یک اسبه در قفای صبوح.
خاقانی.