شاعر شدن
شعاره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شعارة ) شعارة.[ ش ِ رَ ] ( ع مص ) شاعر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
شعارة. [ ش ِ رَ ]( ع اِ ) اصل مناسک حج و معظم آن ، مانند: وقوف و طواف و امثال آن. ج ، شَعائِر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نشانهای حج و طاعتهاکه آنجا کنند. ( مهذب الاسماء ). رجوع به شعائر شود.
شعارة. [ ش ِ رَ ]( ع اِ ) اصل مناسک حج و معظم آن ، مانند: وقوف و طواف و امثال آن. ج ، شَعائِر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نشانهای حج و طاعتهاکه آنجا کنند. ( مهذب الاسماء ). رجوع به شعائر شود.
شعارة. [ ش ِ رَ ](ع اِ) اصل مناسک حج و معظم آن ، مانند: وقوف و طواف و امثال آن . ج ، شَعائِر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نشانهای حج و طاعتهاکه آنجا کنند. (مهذب الاسماء). رجوع به شعائر شود.
شعارة.[ ش ِ رَ ] (ع مص ) شاعر شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
کلمات دیگر: