صفحه اصلی
فغان زدن
بستن
لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
فغان زدن. [ ف َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) فریاد زدن. فغان کردن :
فغان می زد و طیرگی می نمود.
نظامی.
کلمات دیگر: