فطاءة. [ ف ُ ءَ ] (ع مص ) برآمدن سینه . (منتهی الارب ).
فطاءه
لغت نامه دهخدا
فطاءة. [ ف َ ءَ ] (ع مص ) بر پشت کسی زدن . || آرمیدن زن . || بیفکندن کسی را بر زمین . || تیز دادن به چیزی . || رنج بردن . || کفک آوردن دیگ . || پست و هموار گردیدن پشت شتر کسی از گرانی بار و درآمدن . (منتهی الارب ). رجوع به فَطاء و فَطَاء شود.
( فطاءة ) فطاءة. [ ف ُ ءَ ] ( ع مص ) برآمدن سینه. ( منتهی الارب ).
فطاءة. [ ف َ ءَ ] ( ع مص ) بر پشت کسی زدن. || آرمیدن زن. || بیفکندن کسی را بر زمین. || تیز دادن به چیزی. || رنج بردن. || کفک آوردن دیگ. || پست و هموار گردیدن پشت شتر کسی از گرانی بار و درآمدن. ( منتهی الارب ). رجوع به فَطاء و فَطَاء شود.
فطاءة. [ ف َ ءَ ] ( ع مص ) بر پشت کسی زدن. || آرمیدن زن. || بیفکندن کسی را بر زمین. || تیز دادن به چیزی. || رنج بردن. || کفک آوردن دیگ. || پست و هموار گردیدن پشت شتر کسی از گرانی بار و درآمدن. ( منتهی الارب ). رجوع به فَطاء و فَطَاء شود.
کلمات دیگر: