کلمه جو
صفحه اصلی

شطری

فرهنگ فارسی

یک نیمه یا بعضی و اندکی

لغت نامه دهخدا

شطری. [ ش َ را ] ( ع ص ) قصعة شطری ؛ کاسه ای که نیمه وی پر باشد. ( ناظم الاطباء ). مؤنث شطران ( نیمه پر ). ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شطری. [ ش َ ] ( ع اِ ) یک نیمه. || بعضی و اندکی. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). جزوی. برخی.

شطری . [ ش َ ] (ع اِ) یک نیمه . || بعضی و اندکی . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). جزوی . برخی .


شطری . [ ش َ را ] (ع ص ) قصعة شطری ؛ کاسه ای که نیمه ٔ وی پر باشد. (ناظم الاطباء). مؤنث شطران (نیمه پر). (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: