بمعنی سرور و درهم کشیدن است که کنایه از خشمگین شدن و خطاب و عتاب کردن باشد.
سر و رو کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سر و رو کردن. [ س َ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بمعنی سر و رو درهم کشیدن است که کنایه از خشمگین شدن و خطاب و عتاب کردن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).
کلمات دیگر: