رطل گرفتن. [ رَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب )کنایه از شراب خوردن. ( یادداشت مؤلف ) :
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمه غوش ترا بفندق تر گیر .
از غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت.
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمه غوش ترا بفندق تر گیر .
عماره مروزی.
می خور که هر که آخر کار جهان بدیداز غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت.
حافظ.