دچار روان زخم کردن , با ضرب وجرح مشروب ساختن , معذب کردن
اصدم
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
اصدم. [ اَ دَ ] ( ع ص ) برکنده تر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انزع. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر:
دچار روان زخم کردن , با ضرب وجرح مشروب ساختن , معذب کردن