دلقکی در ردبار ناصر الدین شاه قاجار ( قر.۱۳ ه. )
شیخ شیپور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیخ شیپور. [ ش َ ش َ ] ( اِخ ) دلقکی در دربار ناصرالدین شاه قاجار ( قرن 13 هجری ). ( از فرهنگ فارسی معین ).
دانشنامه عمومی
شیخ حسین، مشهور به شیخ شیپور و ملقب به امین العلماء، از خیرین دوره قاجار بود که به مساکین و فقرا کمک میکرد همچنین از او برای دلقک بازی در دربار ناصر الدین شاه قاجار و دوره مظفری نیز نام برده اند که تا دورهٔ محمدعلیشاه و احمدشاه نیز همچنان زنده بود. وی که در اصل یک روحانی یا آخوند بود، مورد توجه خاص میرزا علی اصغرخان اتابک اعظم قرار داشت.
شیخ شیپور آخوندی بود بلندقامت. وجه تسمیهٔ شیخ شیپور و شهرت وی بدین نام به این دلیل بود که با دهان خود، و بدون هیچ وسیله و اسبابی، مانند شیپورزن ها، شیپور می زد.
می گویند روزی شیخ شیپور در حضور ناصرالدین شاه بازی درمی آورد و مسخرگی می کرد، ناصرالدین شاه دستور داد به عنوان خلعت، پالان الاغی آورده و روی او بگذارند. پالان را روی او گذاشتند. وی مدتی خر شد و صدای خر از خود درمی آورد و بعد با کمال خونسردی شروع به پاک کردن پالان کرد و در ضمن تمیز کردن پالان با خود می گفت: «تنپوش مبارک است!، تنپوش مبارک است!...»یک روز هم، ناصرالدین شاه به مجلسی وارد شد که شیخ شیپور در آن مجلس حضور داشت. به محض ورود شاه و به مجردی که نگاه شیخ شیپور به شاه افتاد، فریاد زد: «حضرت ِگاو تشریف آوردند!، تعظیم کنید!، به این حضرت گاو، تعظیم کنید!...»، ناصرالدین شاه، با شنیدن این گفتۀ شیخ شیپور، امر کرد که فی الفور او را ریسمان بیندازند، یعنی شیخ شیپور را با طناب خفه کنند، فراش های غضب، برای اجرای فرمان شاه بر سر او ریختند و خواستند که کار او را بسازند، که در این بین، میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک) که در مجلس حضور داشت، وساطت او را نزد شاه کرد و مورد عفو واقع شد و از مرگ رهایی یافت.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، در فرازهایی از یادداشت های روزانهٔ خویش، به نکاتی دربارهٔ شیخ شیپور اشاره کرده که مورد ذیل، از آن نمونه است:
شیخ شیپور آخوندی بود بلندقامت. وجه تسمیهٔ شیخ شیپور و شهرت وی بدین نام به این دلیل بود که با دهان خود، و بدون هیچ وسیله و اسبابی، مانند شیپورزن ها، شیپور می زد.
می گویند روزی شیخ شیپور در حضور ناصرالدین شاه بازی درمی آورد و مسخرگی می کرد، ناصرالدین شاه دستور داد به عنوان خلعت، پالان الاغی آورده و روی او بگذارند. پالان را روی او گذاشتند. وی مدتی خر شد و صدای خر از خود درمی آورد و بعد با کمال خونسردی شروع به پاک کردن پالان کرد و در ضمن تمیز کردن پالان با خود می گفت: «تنپوش مبارک است!، تنپوش مبارک است!...»یک روز هم، ناصرالدین شاه به مجلسی وارد شد که شیخ شیپور در آن مجلس حضور داشت. به محض ورود شاه و به مجردی که نگاه شیخ شیپور به شاه افتاد، فریاد زد: «حضرت ِگاو تشریف آوردند!، تعظیم کنید!، به این حضرت گاو، تعظیم کنید!...»، ناصرالدین شاه، با شنیدن این گفتۀ شیخ شیپور، امر کرد که فی الفور او را ریسمان بیندازند، یعنی شیخ شیپور را با طناب خفه کنند، فراش های غضب، برای اجرای فرمان شاه بر سر او ریختند و خواستند که کار او را بسازند، که در این بین، میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک) که در مجلس حضور داشت، وساطت او را نزد شاه کرد و مورد عفو واقع شد و از مرگ رهایی یافت.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، در فرازهایی از یادداشت های روزانهٔ خویش، به نکاتی دربارهٔ شیخ شیپور اشاره کرده که مورد ذیل، از آن نمونه است:
wiki: شیخ شیپور
دانشنامه آزاد فارسی
شیخ شیپور ( ـ۱۲۹۵ش)
شهرت «شیخ حسین» از دلقکان اواخر دورۀ قاجاریه. پدر شیخ شیپور از خدّام حرم حضرت عبدالعظیم در ری بود و علت اشتهار او به این لقب نیز آن بود که هیکلی تماشایی و دیدنی داشت و صدای رعدآسایی نظیر صدای شیپور از حلقومش خارج می ساخت . وی در سخن خود، ملاحظه کاری و عفت کلام نداشت و بی محابا مقابل ناصرالدین شاه سخنانی می گفت که امکان داشت به قیمت جانش تمام شود. با تمام این اوصاف ، مردی خیرخواه بود و از یاری به اشخاص بیچاره و بینوا دریغ نداشت .
شهرت «شیخ حسین» از دلقکان اواخر دورۀ قاجاریه. پدر شیخ شیپور از خدّام حرم حضرت عبدالعظیم در ری بود و علت اشتهار او به این لقب نیز آن بود که هیکلی تماشایی و دیدنی داشت و صدای رعدآسایی نظیر صدای شیپور از حلقومش خارج می ساخت . وی در سخن خود، ملاحظه کاری و عفت کلام نداشت و بی محابا مقابل ناصرالدین شاه سخنانی می گفت که امکان داشت به قیمت جانش تمام شود. با تمام این اوصاف ، مردی خیرخواه بود و از یاری به اشخاص بیچاره و بینوا دریغ نداشت .
wikijoo: شیخ_شیپور_(_ـ۱۲۹۵ش)
کلمات دیگر: