صبح نشین
صبح نشینان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صبح نشینان. [ ص ُ ن ِ ] ( اِ مرکب ) ج ِ صبح نشین ، اسم فاعل مرکب مرخم. کنایت از صبح خیزان است که مردمان عابد سحرخیز باشند. ( برهان ) :
صبح نشینان چو شمع، ریخته اشک طرب
اشک فشرده قدح ، شمع گشاده شراب.
صبح نشینان چو شمع، ریخته اشک طرب
اشک فشرده قدح ، شمع گشاده شراب.
خاقانی.
کلمات دیگر: