کلمه جو
صفحه اصلی

زایندگی

فارسی به انگلیسی

fertility, nascence

فرهنگ فارسی

زایا بودن مقابل عقیم بودن تولید کردن

لغت نامه دهخدا

زایندگی. [ ی َ دَ / دِ ] ( حامص ) زایا بودن. ولود بودن. مقابل عقیم بودن. || تولید کردن. انتاج. افزودن. رجوع به زاینده شود.


کلمات دیگر: