کلمه جو
صفحه اصلی

صحاصح

لغت نامه دهخدا

صحاصح. [ ص َ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صحصح. و منه : ترهات صحاصح ؛ ای باطل.و اضافت آن نیکوتر است. ( منتهی الارب ). بسابس. لاطائلات. اباطیل.


کلمات دیگر: