کلمه جو
صفحه اصلی

شالک

فرهنگ فارسی

در اطراف تهران اشنک را گویند که گونه ای از صنوبر مخصوص نواحی کوهستانی ایران است .

لغت نامه دهخدا

شالک . [ ل َ ] (اِ) در اطراف تهران اشنک را گویند که گونه ای از صنوبر مخصوص نواحی کوهستانی ایران است . (یادداشت مؤلف ). گونه ای از درخت سفیدار باشد که آن را در تهران شال و شالک گویند. (جنگل شناسی ج 1 ص 189). رجوع به اشنک و سفیدار شود.


شالک. [ ل َ ] ( اِ مصغر ) شال کوچک. شال خرد. || شال سبک و کم بها. ( از فرهنگ نظام ذیل کلمه شالکی ).

شالک. [ ل َ ] ( اِ ) در اطراف تهران اشنک را گویند که گونه ای از صنوبر مخصوص نواحی کوهستانی ایران است. ( یادداشت مؤلف ). گونه ای از درخت سفیدار باشد که آن را در تهران شال و شالک گویند. ( جنگل شناسی ج 1 ص 189 ). رجوع به اشنک و سفیدار شود.

شالک . [ ل َ ] (اِ مصغر) شال کوچک . شال خرد. || شال سبک و کم بها. (از فرهنگ نظام ذیل کلمه ٔ شالکی ).


دانشنامه عمومی

شالک، تبریزی، (نام علمی: Populus nigra) ، درختی است که ارقام مختلفی از آن در ایران می روید.در تبریز با نام لشه قَلَمه مشهور است و در اکثراً باغات آن منطقه به عنوان مرز باغات و مزارع کاشته می شود.
درختی است که ارتفاع آن تا سی متر می رسد. شاخه های آن موجی و فاقد جهت های ریشه جوش است. جوانه های آن زرد رنگ، معطر و چسبناک است. برگها سبز براق، پهن، یا لوزی نوک تیز هستند. تکثیر آن از طریق قلمه صورت می گیرد.
جوانه های شالک صمغ دارای گلوکوزیدهای سالیسین ، پوپولین و کریزین است. مقداری اسانس روغنی فرّار نیز در آن یافت می شود.
در طب سنتی از برگ ها و سرشاخه های گل دار این گیاه برای درمان بواسیر، روماتیسم، نقرس و سیاتیک استفاده می شود. این گیاه مدر، ضد عفونی کننده و مقوی هاضمه نیز می باشد.


کلمات دیگر: