کلمه جو
صفحه اصلی

ذو معلاق

فرهنگ فارسی

مرد سخت خصومت که در حجت آویزد .

لغت نامه دهخدا

ذومعلاق. [ م ِ ] ( ع ص مرکب ) مرد سخت خصومت که در حجت آویزد. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: