( مصدر ) شکیبایی کردن صبر پیشه ساختن
صبر گزیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صبر گزیدن. [ ص َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب )صبر پیشه ساختن. شکیبائی کردن. اعتصاب :
ای تن آرام گیر و صبر گزین
که هر امروز را ز پس فرداست.
ای تن آرام گیر و صبر گزین
که هر امروز را ز پس فرداست.
مسعودسعد.
کلمات دیگر: