( صفت ) آن که شکیبایی را دوست دارد دوستدار صبر .
صبر دوست
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صبردوست. [ ص َ ] ( ص مرکب ) دوستدار صبر. دوست صبر :
چرا بصبر نکوشم که صبردوست بود
کسی که بسته بود عقل را بوجه کمال.
چرا بصبر نکوشم که صبردوست بود
کسی که بسته بود عقل را بوجه کمال.
منجیک.
کلمات دیگر: