کلمه جو
صفحه اصلی

شاعیه

لغت نامه دهخدا

( شاعیة ) شاعیة. [ ی َ / ی ْ ی َ ] ( ع ص ) مؤنث شاعی. ج ، شواع. ( اقرب الموارد ). «و جأت الخیل شواعی و شوائع»؛ ای متفرقه. ( اقرب الموارد ). جأت الخیل شواعی ؛ آمدند اسبان متفرق. ( منتهی الارب ).

شاعیة. [ عی ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از فرق غلاة است. ( خاندان نوبختی ص 258 از خطط مقریزی ج 4 ص 177 ).

شاعیة. [ عی ی َ ] (اِخ ) نام یکی از فرق غلاة است . (خاندان نوبختی ص 258 از خطط مقریزی ج 4 ص 177).


شاعیة. [ ی َ / ی ْ ی َ ] (ع ص ) مؤنث شاعی . ج ، شواع . (اقرب الموارد). «و جأت الخیل شواعی و شوائع»؛ ای متفرقه . (اقرب الموارد). جأت الخیل شواعی ؛ آمدند اسبان متفرق . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: