کلمه جو
صفحه اصلی

صبحگهی

لغت نامه دهخدا

صبحگهی. [ ص ُ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به صبحگه :
چون پر افشاند مرغ صبحگهی
شد دماغ شب ازخیال تهی.
نظامی.


کلمات دیگر: