( زبازیة ) زبازیة. [ زَی َ ] ( ع اِ ) بدی و فساد، یقال : بینهم زبازیة؛ ای شر. ( منتهی الارب ). شر میان قومی را گویند و این ماده را صاغانی آورده بدون هیچگونه بیان و ضبطی. و جمهور لغویان آنرا نیاورده اند و من خود در دیوان هذیل در شعر مالک بن دینار این کلمه را دیده ام. ( تاج العروس ).
زبازیه
لغت نامه دهخدا
زبازیة. [ زَی َ ] (ع اِ) بدی و فساد، یقال : بینهم زبازیة؛ ای شر. (منتهی الارب ). شر میان قومی را گویند و این ماده را صاغانی آورده بدون هیچگونه بیان و ضبطی . و جمهور لغویان آنرا نیاورده اند و من خود در دیوان هذیل در شعر مالک بن دینار این کلمه را دیده ام . (تاج العروس ).
کلمات دیگر: