کلمه جو
صفحه اصلی

ساغده

لغت نامه دهخدا

( ساغدة ) ساغدة. [ غ ِ دَ ] ( ع ص ) فصال ساغدة، و مسغده ؛ بچه های شتر جداکرده از مادران و سیراب از شیر فربه. ( شرح قاموس ). شترکره های سیرشیر وشیرفربه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). راویة من اللبن سمینة. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

ساغدة. [ غ ِ دَ ] (ع ص ) فصال ساغدة، و مسغده ؛ بچه های شتر جداکرده از مادران و سیراب از شیر فربه . (شرح قاموس ). شترکره های سیرشیر وشیرفربه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راویة من اللبن سمینة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).



کلمات دیگر: