کلمه جو
صفحه اصلی

راغیه

لغت نامه دهخدا

( راغیة ) راغیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث راغی. ناقه آواز کننده. ( یادداشت مؤلف ). || شتر ماده : ما له ثاغیة و لا راغیة؛ نه گوسپند دارد و نه ماده شتر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بانگ کردن شتر. ( تاج المصادر بیهقی ص 37 ).
- راغیة البکر ؛ یعنی نحوست و بدفالی و شدت. ( از اقرب الموارد ).

راغیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث راغی . ناقه ٔ آواز کننده . (یادداشت مؤلف ). || شتر ماده : ما له ثاغیة و لا راغیة؛ نه گوسپند دارد و نه ماده شتر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) بانگ کردن شتر. (تاج المصادر بیهقی ص 37).
- راغیة البکر ؛ یعنی نحوست و بدفالی و شدت . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: