آنکه سائلان و شاعران و کسانی را که به قصد زیارت او روند بنوازد و گرامی دارد
زایر نواز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زایرنواز. [ ی ِ ن َ ] ( نف مرکب ) زائرنواز. آنکه سائلان ، شاعران و کسانی را که بقصد زیارت او روند بنوازد و گرامی دارد :
خدایگان خردپرور مروت ورز
بلندهمت و زایرنواز و حرمت دان.
خدایگان خردپرور مروت ورز
بلندهمت و زایرنواز و حرمت دان.
فرخی.
کلمات دیگر: