کلمه جو
صفحه اصلی

رأله

فرهنگ فارسی

مونث رال . بچه شتر مرغ . بچه ماده یک ساله آن .

لغت نامه دهخدا

( رألة ) رألة. [ رَءْ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث رأل. ( منتهی الارب ). بچه شترمرغ. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از المنجد ). و رجوع به رأل شود. || بچه یکساله شترمرغ. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بچه ماده یکساله آن. ( ناظم الاطباء ).
راله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مشک چرمین. ( آنندراج ). مشک شیر. ( از شعوری ج 2 ورق 14 ).

رألة. [ رَءْ ل َ ] (ع اِ) مؤنث رأل . (منتهی الارب ). بچه ٔ شترمرغ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد). و رجوع به رأل شود. || بچه ٔ یکساله ٔ شترمرغ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ ماده ٔ یکساله ٔ آن . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: