حالت در طلب جویای در بودن طالب در بودن
در طلبی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
درطلبی. [ دُ طَ ل َ ] ( حامص مرکب ) حالت دُرطلب. جویای در بودن. طالب در بودن :
دُر می طلبید و درنمی یافت
در درطلبی عنان نمی تافت.
دُر می طلبید و درنمی یافت
در درطلبی عنان نمی تافت.
نظامی.
کلمات دیگر: