کلمه جو
صفحه اصلی

دراز زندگانی

فرهنگ فارسی

طویل العمر

لغت نامه دهخدا

دراززندگانی. [ دِ زِ دَ/ دِ ] ( حامص مرکب ) طویل العمر. بسیارزیست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): اندر کوههای وی [ کرمان ] مردمانی انددراززندگانی و تن درست. ( حدود العالم ). امیرالمؤمنین دراززندگانی تر از همه اقربا باشد. ( قابوسنامه ).


کلمات دیگر: