ظالم جابر
ستم کننده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ستم کننده. [ س ِ ت َ ک ُ ن َن ْ دَ /دِ ] ( نف مرکب ) ظالم. جابر. ظلم کننده :
رعیت از تو امان یافته ز دست ستم
از آن سبب که نه ای بر ستم کننده امین.
رعیت از تو امان یافته ز دست ستم
از آن سبب که نه ای بر ستم کننده امین.
سوزنی.
داد ستمدیدگان بدهد تا ستم کنندگان چیره نگردند. ( مجالس سعدی ).کلمات دیگر: