رست شدن رس شدن شکر متبلور شدن آن
رس شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رس شدن. [ رُس س / رُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) رست شدن. رس شدن شکر؛ متبلور شدن آن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رس و رست و رس کردن شود.
دانشنامه عمومی
ر (به ضمه) درگویش خراسان جنوبی، پنهان شدن
کلمات دیگر: