کلمه جو
صفحه اصلی

زمکه

لغت نامه دهخدا

( زمکة ) زمکة. [ زَ م َ ک َ ] ( ع ص ) مرد شتاب زده خشمناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مرد سریعالغضب. ( از اقرب الموارد ). || گول پست بالا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

زمکة. [ زَ م َ ک َ ] (ع ص ) مرد شتاب زده ٔ خشمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد سریعالغضب . (از اقرب الموارد). || گول پست بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: