کلمه جو
صفحه اصلی

در کوشیدن

فرهنگ فارسی

کوشیدن

لغت نامه دهخدا

درکوشیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) کوشیدن :
آنانکه به کار عقل درمی کوشند
هیهات که جمله گاونر می دوشند.
خیام.
رجوع به کوشیدن شود.


کلمات دیگر: