پاره های زر که از معدن آرند
شذر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شذر. [ ش َ ] ( ع اِ ) پاره های زر خالص ناگداخته که از معدن حاصل شود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قطعه ذهب است که از معدن برآورده باشند. ( فهرست مخزن الادویه ). || مروارید ریزه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). لؤلؤ صغار. ( فهرست مخزن الادویه ). || شبه. ( منتهی الارب ). دانه های ریز که میان گوهر گذارند چون خواهند به ریسمان برند. ( از اقرب الموارد ).
شذر. [ ش َذْ ذَ ] ( ع اِ ) پاره های زر که از معدن آرند. ( یادداشت مؤلف ).
شذر. [ ش َذْ ذَ ] ( ع اِ ) پاره های زر که از معدن آرند. ( یادداشت مؤلف ).
شذر. [ ش َ ] (ع اِ) پاره های زر خالص ناگداخته که از معدن حاصل شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطعه ٔ ذهب است که از معدن برآورده باشند. (فهرست مخزن الادویه ). || مروارید ریزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). لؤلؤ صغار. (فهرست مخزن الادویه ). || شبه . (منتهی الارب ). دانه های ریز که میان گوهر گذارند چون خواهند به ریسمان برند. (از اقرب الموارد).
شذر. [ ش َذْ ذَ ] (ع اِ) پاره های زر که از معدن آرند. (یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: