نام موضعی
رساغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رساغ . [ رُ ] (اِخ ) نام موضعی . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
رساغ . [ رِ ] (ع اِ) سنگی است شبیه به خرچنگ ، در دوم سرد وقریب القوه به سرطان و جهت جلدی باصره و دمعه نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) . || رسنی که بر رسغ ستور و جز آن بندند و سپس آنرا به میخ استوار کنند تا رفتن نتواند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
رساغ. [ رِ ] ( ع اِ ) سنگی است شبیه به خرچنگ ، در دوم سرد وقریب القوه به سرطان و جهت جلدی باصره و دمعه نافع است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . || رسنی که بر رسغ ستور و جز آن بندند و سپس آنرا به میخ استوار کنند تا رفتن نتواند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
رساغ. [ رِ ] ( ع مص ) مصدر به معنی مراسغة.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به مراسغة شود.
رساغ. [ رُ ] ( اِخ ) نام موضعی. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رساغ. [ رِ ] ( ع مص ) مصدر به معنی مراسغة.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به مراسغة شود.
رساغ. [ رُ ] ( اِخ ) نام موضعی. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رساغ . [ رِ ] (ع مص ) مصدر به معنی مراسغة.(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به مراسغة شود.
کلمات دیگر: