کلمه جو
صفحه اصلی

هشت گرد

فرهنگ فارسی

هشتجرد

لغت نامه دهخدا

هشت گرد. [ هََ گ ِ ] ( اِخ ) هشتجرد. رجوع به هشت جرد شود.

دانشنامه عمومی

هَشتگِرد شهری است در استان البرز ایران.
اطلس گیتاشناسی استان های ایران، تهران: مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ۱۳۸۳ خ.
حسین عسگری، کتابشناسی ساوجبلاغ، نشر رهام اندیشه، ۱۳۸۳، صص۳۶–۳۸.
امیر بهمنی
هشتگرد مرکز شهرستان است و در بخش مرکزی این شهرستان قرار گرفته است. شهر جدید هشتگرد به فاصلهٔ ۵ کیلومتری این شهر و در شمال شرقی آن قرار دارد.
هشتگرد در قدیم هشت کرد بوده است که به معنی هشت خانواده کرد بوده و به لحجه لکی صحبت میکنند که به این مکان کوچ و یا کوچانده شده اند که تاریخ دقیق ورود کردها به این منطقه وجود ندارد ولی تاریخی که روی قبرهای قبرستان هشتگرد وجود دارد تقریبا حدود ۳۰۰ سال پیش را نشان میدهد. با توجه به شرایط این منطقه اقوام زیادی از زنجان واذربایجان و کردستان و از کرمانشاه روانه این دیار شدند به طوریکه هم اکنون از هر قوم ایرانی به سهولت در آن یافت می شود .

دانشنامه آزاد فارسی

هَشْتگِرد
هَشْتگِرد
شهری در استان البرز، مرکز اداری شهرستان ساوجبلاغ. با ارتفاع ۱,۲۷۵ متر، در ۷۵کیلومتری غرب شمالی تهران، در کوهپایۀ جنوبی البرز، سر راه کرج به قزوین قرار دارد. خط آهن تهران ـ تبریز از کنار این شهر می گذرد. اقلیم این شهر معتدل و خشک و جمعیت آن ۴۵,۵۲۹ نفر است (۱۳۸۵). تا حدود سه دهۀ قبل، روستای نسبتاً کوچکی از توابع شهرستان کرج بود. تمرکز جمعیت در استان تهران و احداث شهرک های اقماری، آبادی مزبور را در طرح توسعه قرار داد. نخست به یکی از بخش های تابع شهرستان کرج تبدیل و در تقسیمات کشوری ۱۳۷۵ش، به مرکزیت اداری شهرستان ساوجبلاغ انتخاب شد و در ردیف شهرهای مدرن استان تهران جای گرفت.

پیشنهاد کاربران

از شهرهای استان تهران و مرکز شهرستان ساوجبلاغ.
وجه تسمیه:
میر جلال الدین محدث ارموی ( احیاگر میراث مکتوب شیعی ) در این باره نوشته است: « هشتورد یا هشتجرد همان هشتگرد فعلی است. » منتجب الدین نیز در کتاب الفهرست، از شخصیت فخر آور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده و می نویسد که او دیندار و فاضل بوده است. عبدالجلیل قزوینی در جای دیگری هم از «دهخدای فخرآور هشتوردی و پسرش جمال الدین عبدالصمد غازی شهید» یاد کرده اما راجع به چگونگی شهادت او مطلبی نگفته است. این اسناد تاریخی ضمن بیان وجه تسمیه هشتگرد به زیست گروهی از شیعیان اثنا عشری در قرن ششم هجری در آن محل تصریح کرده اند که در متون تاریخی از آن به عنوان «هشتورد» یا «هشتجرد» نام برده شده است.

هشتگرد که درست آن هشتگرت است از ترکیب عدد هشت ( ۸ ) و گرت است. گرت به معنی دژ، آبادی است و هشتگرت به معنای هشت دژ، هشت آبادی، هشت … است؛ که البته گرت در زبان فارسی گرد نیز تلفظ می شود ولی تلفظ بهتر و درست تر آن تلفظ گرت است. همچنان که بومی های هشتگرد که همان تات ها هستند واژهٔ مردم را مرتم ( Martem ) تلفظ می کنند. نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی از علمای قرن ششم هجری در کتاب خود ( نقض ) به مناسبت از اسماعیل احمدان، یکی از چهره های اسماعیلیه یا به قول وی ملاحده، یاد کرده که �چون الحادش ظاهر شد ( شیعه شد، لفظی که به شیعیان اسماعیلی در آن زمان اطلاق می شد ) ، از بیم دهخدای فخرآور هشتوردی شیعی بگریخت و به الموت شد�. او همچنین از فرزند دهخدا به نام �عبدالصمد بن فخرآور� یاد کرده است. مناسبت یاد از او نیز همین است که �بواسحاق صاحب خراج ملاحده� نیز که �ملحد شد�، توسط �امیر قایماز… به گفت جمال الدین عبدالصمد شیعی رحمت الله علیه� کشته شد.
میر جلال الدین محدث ارموی در این باره نوشته است: �هشتورد یا هشتجرد همان هشتگرد فعلی است�. منتجب الدین نیز در کتاب الفهرست، از شخصیت فخرآور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده و می نویسد که او دیندار و فاضل بوده است. عبدالجلیل قزوینی در جای دیگری هم از �دهخدای فخرآور هشتوردی و پسرش جمال الدین عبدالصمد غازی شهید� یاد کرده اما راجع به چگونگی شهادت او مطلبی نگفته است. استاد ارموی احتمال داده اند که این سخن مستوفی که دربارهٔ طایفه قضویان شهر قزوین نوشته است، جدشان فخرالدین فخرآور هشتجردی در دیوان قضاء وکالت کردی بدین سبب ایشان را قضوی خوانند، مربوط به همین فخرآور شیعی هشتگردی بوده باشد. این اسناد تاریخی ضمن بیان وجه تسمیه هشتگرد به زیست گروهی از شیعیان اثنا عشری و اسماعیلی در قرن ششم هجری در آن محل تصریح کرده اند که در متون تاریخی از آن به عنوان هشگرد' �هشتورد� یا �هشتجرد� نام برده شده است.
هشتگرد در دوره پهلوی
زمین های هشتگرد قبل از سال ۱۳۲۰ خورشیدی به طور خلاصه از طرف دولت عرضه شد. سپس شخصی به نام گورگیان که از ارامنه بود و به این محل آمده بود زمین ها را به مبلغ ۹۰۰۰۰۰ ریال خریداری نمود. املاک خریداری شده توسط این فرد شامل ۶ آبادی خالصه از جمله هشتگرد بود که نامبرده در سال اول پول خود را از عواید این زمین ها مستهلک نمود و در سال های بعد شروع به فروش زمین ها به خرده مالکین به ویژه لک های مهاجر از جنوب شرق کوردستان نمود. به همین دلیل است که غالب زمین های این منطقه در مالکیت خرده مالکین لک می باشد.

هشتگرد به معنای هشت دژ بوده که متشکل از ۸ پارچه آبادی به مرکزیت فشند میباشد. لطفا متن را تصحیح کنید و بدون تحقیق هیچ وقت متنی منتشر نکنید


کلمات دیگر: