زشت کاری
فارسی به انگلیسی
filth, misdeed, malefaction
malefaction
فرهنگ فارسی
فحشائ یا بد عملی
لغت نامه دهخدا
زشت کاری. [ زِ ] ( حامص مرکب ) فحشاء. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || بدعملی. فعل زشت کار :
جهان را گوهر آمد زشت کاری
چرا زو مهربانی گوش داری
بنزدش هیچکس را نیست آزرم
که بیقدر است و بی مهر است و بی شرم.
جهان را گوهر آمد زشت کاری
چرا زو مهربانی گوش داری
بنزدش هیچکس را نیست آزرم
که بیقدر است و بی مهر است و بی شرم.
( ویس و رامین ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: