کلمه جو
صفحه اصلی

دحوض

لغت نامه دهخدا

دحوض. [ دَ ] ( اِخ ) موضعی است به حجاز. ( منتهی الارب ). جاییست در حجاز. ( معجم البلدان ).

دحوض. [ دَ ] ( ع ص ) مکان دحوض ؛ جای لغزان. ج ، دحاض. ( منتهی الارب ).

دحوض. [ دُ ] ( ع مص ) باطل شدن حجت. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). باطل شدن. ( زوزنی ).

دحوض . [ دَ ] (اِخ ) موضعی است به حجاز. (منتهی الارب ). جاییست در حجاز. (معجم البلدان ).


دحوض . [ دَ ] (ع ص ) مکان دحوض ؛ جای لغزان . ج ، دحاض . (منتهی الارب ).


دحوض . [ دُ ] (ع مص ) باطل شدن حجت . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). باطل شدن . (زوزنی ).



کلمات دیگر: