زط
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زط. [ زُطط ] ( اِخ ) گروهی از هند، هرب جت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). مأخوذ از هندی ، گروهی در هندوستان که جت گویند. ( ناظم الاطباء ) از جَت فارسی ، به عقیده حمزه [ اصفهانی ] از اعقاب کولیها و چنگیانه می باشند، که بهرام گور دوازده هزار تن از این نوازندگان را از هند به ایران آورده بود. و هنوز در دمشق این نام را برای خود حفظ کرده اند. ( از دزی ج 1 ص 591 ). طبقه ای از طبقات مردم هند و آنان حفاظ طرق باشندو از جنس سند هستند. ( از مفاتیح العلوم خوارزمی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). حفاظ راهها در هند و آنان جنسی از سند باشند که موسوم به جتان اند. ( یادداشت ایضاً ). لوری. لوکی. غربتی. غربال بند. کولی. قرشمال. غره چی. چینگانه. حمزه اصفهانی «زط» را ظاهراً بجای لولی و لوری بکار می برد. ( از یادداشت های بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ضحی الاسلام ، البیان و التبیین ج 1 ص 47، عقد الفرید ج 8 ص 146 و ابن اثیر ج 6 صص 181 - 182 شود.
زط. [ زَطط ] (ع مص ) بانگ کردن مگس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
زط. [ زُطط ] (اِخ ) گروهی از هند، هرب جت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). مأخوذ از هندی ، گروهی در هندوستان که جت گویند. (ناظم الاطباء) از جَت فارسی ، به عقیده ٔ حمزه ٔ [ اصفهانی ] از اعقاب کولیها و چنگیانه می باشند، که بهرام گور دوازده هزار تن از این نوازندگان را از هند به ایران آورده بود. و هنوز در دمشق این نام را برای خود حفظ کرده اند. (از دزی ج 1 ص 591). طبقه ای از طبقات مردم هند و آنان حفاظ طرق باشندو از جنس سند هستند. (از مفاتیح العلوم خوارزمی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حفاظ راهها در هند و آنان جنسی از سند باشند که موسوم به جتان اند. (یادداشت ایضاً). لوری . لوکی . غربتی . غربال بند. کولی . قرشمال . غره چی . چینگانه . حمزه ٔ اصفهانی «زط» را ظاهراً بجای لولی و لوری بکار می برد. (از یادداشت های بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ضحی الاسلام ، البیان و التبیین ج 1 ص 47، عقد الفرید ج 8 ص 146 و ابن اثیر ج 6 صص 181 - 182 شود.