زرد روی و رنگ پریده
زرین عذار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زرین عذار. [ زَرْ ری ع ِ ] ( ص مرکب ) زردروی و رنگ پریده. ( ناظم الاطباء ) :
آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش
زرین عذار شد چمن از گرد لشکرش.
آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش
زرین عذار شد چمن از گرد لشکرش.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 222 ).
کلمات دیگر: