کلمه جو
صفحه اصلی

زعفره

لغت نامه دهخدا

( زعفرة ) زعفرة. [ زَ ف َ رَ ] ( ع مص ) به زعفران رنگ کردن. ( زوزنی ). رنگ دادن به زعفران. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رنگ زعفرانی دادن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رنگ کردن با زعفران. || زرد شدن چون زعفران. || بر روی پوشیدن لباس زعفرانی رنگ. ( از دزی ایضاً 592 ). || زعفران زدن طعام را. ( از اقرب الموارد ). به همه معانی رجوع به زعفران شود.

زعفرة. [ زَ ف َ رَ ] (ع مص ) به زعفران رنگ کردن . (زوزنی ). رنگ دادن به زعفران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). رنگ زعفرانی دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رنگ کردن با زعفران . || زرد شدن چون زعفران . || بر روی پوشیدن لباس زعفرانی رنگ . (از دزی ایضاً 592). || زعفران زدن طعام را. (از اقرب الموارد). به همه ٔ معانی رجوع به زعفران شود.



کلمات دیگر: