کلمه جو
صفحه اصلی

حرصه

لغت نامه دهخدا

( حرصة ) حرصة.[ ح َ ص َ ] ( ع اِ ) شکستگی سر. خستگی سر که پوست شکافد. جراحت که پوست سر بشکافد. ( مهذب الاسماء ). شجة که پوست سر را اندک شکافد. حارصة. ( منتهی الارب ). || پراکنده افتادن شیر در شیردوشه ، بسبب فراخ بودن سوراخهای پستان از زخم پستان بند. ( منتهی الارب ).

حرصة. [ ح َ رَ ص َ ] ( ع اِ ) مستقر و وسط هر چیز و میانه آن. ( منتهی الارب ).

حرصة. [ ح َ رَ ص َ ] (ع اِ) مستقر و وسط هر چیز و میانه ٔ آن . (منتهی الارب ).


حرصة.[ ح َ ص َ ] (ع اِ) شکستگی سر. خستگی سر که پوست شکافد. جراحت که پوست سر بشکافد. (مهذب الاسماء). شجة که پوست سر را اندک شکافد. حارصة. (منتهی الارب ). || پراکنده افتادن شیر در شیردوشه ، بسبب فراخ بودن سوراخهای پستان از زخم پستان بند. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: