کلمه جو
صفحه اصلی

حردب

لغت نامه دهخدا

حردب. [ ح َ دَ ] ( ع اِ ) دانه عِشْرِق و آن گیاهی است. ( منتهی الارب ).

حردب. [ ح َ دَ ] ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ).

حردب . [ ح َ دَ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ).


حردب . [ ح َ دَ ] (ع اِ) دانه ٔ عِشْرِق و آن گیاهی است . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: